این ترکیب را مترجم تاریخ قم بکار برده است بجای عربی دان. مرادف با عالم به ادبیات و علوم عرب و متبحر و حاذق در فنون عربی است: ازین بندۀ ضعیف نحیف فقیر درخواه کرد که آنرا از تازی با فارسی نقل کند تا چنانچه عربیت دانان از آن مستفید شوند، فارسی خوانان نیز از آن مستفید شوند. (تاریخ قم ص 3)
این ترکیب را مترجم تاریخ قم بکار برده است بجای عربی دان. مرادف با عالم به ادبیات و علوم عرب و متبحر و حاذق در فنون عربی است: ازین بندۀ ضعیف نحیف فقیر درخواه کرد که آنرا از تازی با فارسی نقل کند تا چنانچه عربیت دانان از آن مستفید شوند، فارسی خوانان نیز از آن مستفید شوند. (تاریخ قم ص 3)
دهی است از دهستان مسکون بخش جبال بارز شهرستان جیرفت، واقع در 48هزارگزی جنوب خاوری مسکون و 14هزارگزی شمال راه فرعی عنبرآباد به بم. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. مزارع درکوه تل، تقشین، سیه ماری و درکوچان جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از دهستان مسکون بخش جبال بارز شهرستان جیرفت، واقع در 48هزارگزی جنوب خاوری مسکون و 14هزارگزی شمال راه فرعی عنبرآباد به بم. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. مزارع درکوه تل، تقشین، سیه ماری و درکوچان جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
عیب داننده. آنکه عیب مردم شناسد. (فرهنگ فارسی معین) : ما همه عیبیم چون یابد وصال عیب دان در بارگاه غیب دان. عطار. عیب های سگ بسی او می شمرد عیب دان از غیب دان بوئی نبرد. مولوی. نعوذباللّه اگر خلق عیب دان بودی کسی به حال خود از دست کس نیاسودی. سعدی
عیب داننده. آنکه عیب مردم شناسد. (فرهنگ فارسی معین) : ما همه عیبیم چون یابد وصال عیب دان در بارگاه غیب دان. عطار. عیب های سگ بسی او می شمرد عیب دان از غیب دان بوئی نبرد. مولوی. نعوذباللَّه اگر خلق عیب دان بودی کسی به حال خود از دست کس نیاسودی. سعدی